دانلود سریال درمانگر
باران مدتی است به دلیل افسردگی به صورت مخفیانه دور از چشمان همسرش با روانپزشک اتابک مسعودی دیدار می کند، اما اینبار اتفاق عجیبی برای او افتاده که از دکترش می خواهد برای کمک به دیدارش بیاید
بانیپال شومون (زادهٔ ۳ آذر ۱۳۵۷ در تهران) هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایران و آشوری است. او مدرک مهندسی عمران دارد. او دوره بازیگری را در مدرسه سینما تئاتر کارنامه گذرانده است.
باران مدتی است به دلیل افسردگی به صورت مخفیانه دور از چشمان همسرش با روانپزشک اتابک مسعودی دیدار می کند، اما اینبار اتفاق عجیبی برای او افتاده که از دکترش می خواهد برای کمک به دیدارش بیاید
روایت عاشقانه ای در روزهای پرتنش تهران در دهه 30 است که با کودتای سیاه آغاز می شود و با اثر حوادث کودتا بر زندگی شخصیت ها، اوج می گیرد. در تهران سال های پس از کودتا که چهره شهر، رنگ خشونت و دسیسه به خود گرفته، عشقی شکوفا می شود میان دو جوان به نام های شهرزاد و فرهاد. عشقی که فرجامش متصل به حوادث ایام می شود و عشاق قصه در موقعیت دشواری قرار می گیرند که آینده شان را دگرگون می کند و...
و تاریکی اهرمن بر آن سرزمین ها سیطره یافته، جمشید کی، پادشاه پارسه، با سپاهی متحد از لشگریان همسایه، در برابر خیل سربازان انگره صف آرایی می کنند. نبرد سخت و حصر پلیدی عرثه را بر مردم و لشگریان تنک می کند تا آنکه لطف یزدان به پاداش توبه و صبرشان سقف تاریکی را می شکافته و فر ایزدی و فراست جمشید دگرباره به وی باز می گردد. جمشید سر مست از ظفر، مغرور بر تخت حکومت شهر ور جمکرد تکیه می زند، اما چرخش ایام درگربار
زوج جوان وحید و مرجان چند ماه پیش از هم جدا شده اند اما به کسی خبر نداده اند. مرجان در یک تصادف می میرد و وحید را مقصر آن می دانند. بعدا مشخص شد که مرجان پول زیادی از همسایگان قرض کرده است. وحید می گوید که او چیزی در این باره نمی داند ، اما بقیه به او مشکوک هستند و باور نمی کنند که او چیزی از کارهای همسرش نمی دانسته است.
5 جوان، به واسطه مهارتهایشان وارد چالش کرگدن میشوند و این سرآغاز رفاقت بین آنهاست؛ فارغ از اینکه چالش کرگدن از طرف یک مافیای بزرگ و پر قدرت طراحی شده است و ماجراهای غیرقابل پیشبینی را رقم می زنند
زنی پس از جدایی از همسرش، فرزندش را بدون اطلاع از او برای جراحی به تهران می آورد اما ...
قصه دو مرد را بازگو میکند که از شهر فرشتگان (لس آنجلس) به تهران میآیند و یکی پی مادربزرگ مریضش آمده و نامش ژوبین است (با بازی ژوبین رهبر) و دیگری نامش بهروز است که پی مرگ پدرش آمده است. بهروز دنبال آثار نقاشی بجا مانده از کلکسیون پدرش آمده و خودش یک نقاش فرانسوی است. بعدتر اما کاشف به عمل میآید که بهروز حقه باز است و دروغ میگوید و هویت دیگری دارد. او سالها پیش به همراه پدرش از ایران فرار کرده بودند و پدرش با نارو زدن به او، تابلوهای هنری یک گالری را دزدیده و به ایران بازگشته و…
داستان فیلم زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن عروس، داماد و نوه، در سن میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند، زن و شوهر را دچار اتفاقاتی کمیک و بامزه میکند. اتفاقاتی که در نهایت باعث جدال این دو با یکدیگر میشود و… .