دانلود سریال قهوه تلخ
مردی که با نوشیدن یک فنجان قهوه مرموز به گذشته منتقل می شود ، با پیش بینی آینده خانواده سلطنتی امرار معاش می کند.
مردی که با نوشیدن یک فنجان قهوه مرموز به گذشته منتقل می شود ، با پیش بینی آینده خانواده سلطنتی امرار معاش می کند.
این مجموعه تلویزیونی داستان دانشجوی رشته پزشکی است که با مشکل بیکاری و اقتصادی روبرو می شود. وی به یکی از مراکز درمانی به نام حاشیه فرستاده می شود.
داستان درباره چهار زن با مشکلات متعدد است. گلی دلگشا رتبه اول کنکور شده است و با پدرش حبیب دلگشا از یزد به تهران آمده اند تا گلی به دانشکده معماری تهران برود اما گلی و پدرش بر سر مستقل شدن گلی مشکل دارند.راحله گلشیفته رئیس دانشکده معماری تهران است که با شوهرش فواد افشار که معاونت وزارت ورزش را بر عهده دارد...
داستان درمورد خانه ای قدیمی است که همه چراغ هایش خاموش بوده و هیچکس در اتاق هایش ساکن نیست.در این میان یکی از ساکنین خانه می آید و تمام چراغ ها را روشن می کند که در این راستا اتفاقات زیادی رخ میدهد...
فیلمی اپیزودیک با محوریت سه زن از سه طبقه اجتماعی مختلف است که به خاطر مردان محبوبشان باید رنج بگذارد.
در ابتدای قرن چهاردهم شمسی وقتی شاه متوجه جنبشهای نوظهور مربوط به حقوق زنان در کشور میشود ماموریت ویژهای به یکی از اهالی دربار خود میدهد و ...
لا مینور، به معنای اولین گام و آکوردی که هنرجویان گیتار فرا میگیرند. این فیلم درباره یک نوازنده دختر است.
گنج مظفر در ادامه سریال باغ مظفر است که در آن تنها میراث به جا مانده از خان قلی خان بزرگ مناطق قلهک و تهران است که عمارت دو تکه ای است که در دو طرف آن دو خانواده زندگی می کنند.
روشن، مرد میانسالِ عشق بازیگری نمیتواند خانه ثبت نامیاش را بگیرد و در آستانه فروپاشی همه چیز، تصمیم میگیرد نقشش را بازی کند.
حاج حشمت مداحی است که اخیراً با توجه به ارتباط با چند فرد پرنفوذ، تصمیم گرفته برای شورای شهر اعلام نامزدی نماید. اما یک اشتباه سبب می شود تا زنی مواد فروش همراه او شود و...
چند زوج مختلف با بحرانی مشابه مواجه می شوند که هر کدام بنا به تصمیم خودشان واکنش مختلفی درباره آن از خود بروز می دهند.
داستان سریال درباره دو باجناق است که روابط دوستانهای با هم ندارند. این دو مرد که در شهرداری کار میکنند، برای زمین زدن همدیگر تلاش میکنند و در راستای همین تلاشها اتفاقات بامزه و بانمکی را رقم میزنند...
کیانوش استقرار زاده سردبیر یک روزنامه دهه ۱۳۱۰ است. او با نوشتن مقالهای انتقادی به تبعید در نقاط دوردست ایران محکوم میشود. در بین راه در اتفاقاتی توسط یک مار (نشیمن گز) گزیده میشود. شیر فرهاد، پسر خان پایین برره او را به برره میآورد، وی را درمان میکند ولی وقتی میفهمد او فراری است و حکم تیر دارد او را به بالا برره میبرد و…
(باصدای آهسته) الو...سلام قربان...خوبین... آقا منو دزدیدن... بله... نمی شناسمشون...نه خیر سرکاری چیه...من چه می دونم چرا گوشیمو نگرفته... 38 سال، سنمو چرا می پرسین؟...نمی دونم کجا... شما باید پیدام کنین...آقا من گوشی ام آیفونه... ردیاب دارد...نمی شه پیدام کرد؟...آقا اومد...من قطع میکنم...
داستان فیلم که در ژانر کمدی رمانتیک تولید شده است از مجلس عروسی مرجان آغاز می شود. در میانه های عروسی ماموران برای دستگیری دامادخلافکار وارد می شوند و میهمانان هم فرار می کنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود باعث آشنایی ناگهانی او و آیدا می شود و اتفاقات ناخواسته ای برای آنها می افتد
حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستارهی محبوبش صبر ندارد و میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. دخترش بزرگ شده و دیگر مستقل است. مادرش پیر شده و کمکم حافظه خود را از دست داده. مزاحم جذابی او را هر جا میرود تعقیب میکند و اصرار دارد حسن او را وارد دنیای سینما کند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟ هنگامی که نام حسن به عنوان مظنون اصلی پرونده قتلها در شبکههای اجتماعی مطرح میشود، اوضاع دیگر غیرقابل تحمل میشود. حالا حسن ناچار است برای اعاده حیثیتش نقشهی هوشمندانهای بکشد...