دانلود سریال زخم کاری
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ - قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز میکنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونهشونو پیدا میکنن. - اگه به تهش برسن. - بلد باشن میرسن.
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ - قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز میکنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونهشونو پیدا میکنن. - اگه به تهش برسن. - بلد باشن میرسن.
عیسی فرهمند، بازرس سازمان بهزیستی است که در حین بررسی تخلفات مالی یکی از مراکز، متوجه یک باند فساد اقتصادی و ترانزیت مواد مخدر توسط دختران بد سرپرست میشود.
دعوت نامه ای از سوی خواننده مشهور دانیال به دست افسانه میرسد تا او را ملاقات کند .افسانه که مشتاق دیدار دانیال است سر قرار عاشقانه حاضر میشود اما...
داستان یک بازپرس است که در آستانه انتقالیش دچار کشمکشهایی در چند پرونده میشود…
بی توجهی و سهل انگاری پدر و مادر شیرین هشت ساله ، واقعه ای را برای او رقم می زند که زخمش سالها بر روح او باقی می ماند و همه زندگی اش را تحت الشعاع خود قرارمی دهد . آنچه این زخم را عمیق تر می کند و واقعه را به فاجعه ختم می سازد ، این است که دخترک هیچکس را نمی یابد تا دردش را با او در میان بگذارد ...
در خلاصه داستان این سریال امده است قصه ای در دل اتفاقات پرشمار دهه 60 ...
داستان درمورد سامو تنها پسر ناخدا صبور، نوجوان بندری، باهوش، پر شر و شور و ماجراجوست. او درگیر اتفاقهایی پیچیده و عجیب میشود و خانواده و دوستانش هم درگیر ماجراهای خودش میکند. نیت او در هر ماجرا پاک و صادقانه است، اما ناخواسته باعث بر هم زدن آن بندر کوچک میشود و برای خودش و اطرافیانش دردسرساز میشود...
پل پارک وی تهران برای کوهیار هدایت صرفاً بخشی از یک بزرگراه نیست، پلی است به سوی رها روانبخش، پلی که کوهیار فکر میکند با حرکت خلاف جهت روی آن به قصه عشق میرسد، اما نمیداند که سرانجام این قصه لالایی نیست.
علی، نوازنده چیرهدست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست میدهد و به بیراهه میرود. او میگوید همه بدبختیها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگی ام، هانیه مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی میرود که علی مدت هاست در بند اعتیاد خانمان سوز خود گرفتار است…
دختر بچه ای مادر خود را از دست داده و قرار است از سوی خانواده مادری از او مراقبت کنند.اما در خانواده جدید ماجراهای خارقالعادهای برای وی رخ میدهد که زندگی خانواده را با چالشهایی روبرو میکند.
داستان درمورد سه زن است که آنها می خواهند به گونه ای زندگی کنند تا شبیه دیگران نباشند!
رضا مثقالی(پرویز پرستویی) سارقی مسلح و سابقه دار است که به دلیل استعدادش در بالا رفتن از دیوار و خالکوبی بازویش به "رضا مارمولک" مشهور است. سکانس آغازین فیلم دستگیری اش حین سرقت را نشان میدهد و در ادامه به حبس ابد محکوم میشود. تلاش او برای فرار از زندان با پوشیدن لباس یک روحانی هسته اصلی داستان را شکل میدهد و خرده داستانهای پیرامون آن با شوخ طبعی به نقد افکار سنتی جامعه میپردازد.