دانلود سریال زخم کاری
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ - قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز میکنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونهشونو پیدا میکنن. - اگه به تهش برسن. - بلد باشن میرسن.
من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ - قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز میکنن فقط برای این که زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه ولی تهش خونهشونو پیدا میکنن. - اگه به تهش برسن. - بلد باشن میرسن.
این فیلم برگرفته از روابط شهری، آدمها، شلوغی شهر و ماجراهایی است که در پس این شلوغی و این روابط به وجود میآید.
گیلدا، مالک رستوران سپید، سیاهترین شب زندگی اش را پشت سر میگذارد. او برای نجات زندگی اش تا پس فردا فرصت دارد…
این فیلم، داستان زنی به نام شیواست. او سرپرست خانوار است و با تلاش و کوشش سعی کرده زندگی خوب و آبرومندی برای خود و تنها پسرش فراهم کند. با رسیدن نامهای، زندگی آنها دچار تحول میشود و در مسیری جدید قرار میگیرد.
این فیلم داستان زن و مردی است که در فضایی سرد و کوهستانی میان مردم پول پخش میکنند...
این فیلم داستانی جنایی و پیچیده از زندگی یک خواننده را به تصویر میکشد. بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان این فیلم بسیار شبیه روایت قتل همسر ناصر محمدخانی و اعدام زن صیغهای اوست...
عظیم یک پناهنده افغان در تهران است او به خانواده اش کمک می کند تا به صورت قاچاقی وارد آلمان شوند. اما در لحظه آخر برادرش به او می گوید قصد بردن مادرشان را ندارد. عظیم تصادفا متوجه می شود که مادرشان تا 2 ماه دیگر از دنیا می رود و نیازمند پیوند است و متوجه می شود که ایرانی ها به فرد خارجی از لحاظ قانونی نمی توانند عضو اهدا کنند و تنها فرد مناسب برای این کار خودش است. حالا باید بین جان خودش و مادرش یکی را انتخاب کند...
زوج جوانی در مدتی کوتاه، لحظات زندگی گذشتهشان را مرور میکنند و این مرور خاطرات، زندگی حالشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
داستان درمورد سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا پای یکدیگر میایستند؟
بهمن و احد تولیدی ورشکستهای در پلاسکو دارند و از دست طلبکاران و اهالی پلاسکو فراریاند. احد قصد دارد با لادن ازدواج کند، اما پدر لادن ناراضیست و لادن را کتک میزند. لادن به پیش احد میرود، احد او را در یکی از طبقات پلاسکو پنهان کرده و در را روی او قفل میکند. از طرفی فرنگیس همسر بهمن با او مشکل دارد. بهمن برای دلجویی به خانه میرود، با فرنگیس دعوا میکند و به همراه احد به جایی برای قمار میروند اما دست به یکی میکنند، ماشین یکی از قماربازها میدزدند و با پولها فرار میکنند. صبح احد و بهمن متوجه میشوند پلاسکو آتش گرفته و لادن در آن زندانی شده…