نگار فروزنده در 3 تیرماه سال 1357 در شمیران تهران متولد شد. او بعد از دریافت مدرک دیپلم در رشته علوم انسانی دوره‌های آموزش بازیگری و کارگردانی را زیر نظر استاد سمندریان گذراند. نگار فروزنده با فربد زمهریری ازدواج کرده است.او بازیگری را از نوجوانی آغاز کرد. پس از بازی در فیلم پاپیتال، بسیاری از منتقدان بازی وی را ستودند. فیلم پاپیتال با اینکه فیلم ضعیفی بود اما برای نگار فروزنده اتفاق بزرگی محسوب می‌شد. چون برای اولین بار در فیلمی سینمایی نقش اول را بازی می‌کرد.
وی در دو فیلم از داریوش مهرجویی در سه نقش حضور یافت. مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمی‌کیا دیگر اسامی ثبت‌شده در کارنامه هنری اوست. از ویژگی‌های بارز بازیگری نگار فروزنده، ایفای نقش‌های متفاوت است. بهترین بازی او در فیلم کافه وب اثر سامان مقدم بوده است. در این فیلم او در کنار هانیه توسلی و افسانه بایگان به ایفای نقش پرداخت.
نگار فروزنده درباره رودش به دنیای بازیگری چنین می‌گوید: "زمانی که 14 ساله بودم وارد دنیای بازیگری شدم و همیشه عاشقانه کارم را دوست داشتم و دارم. من زمان کمی را صرف این علاقه‌ام نکرده‌ام و همیشه همین حس دوست داشتن بوده که در کارها کمکم کرده است. وقتی تصمیمم برای ادامه این حرفه جدی شد در کلاس‌های مرحوم سمندریان شرکت کردم و مطالعه زیادی هم داشتم؛ در کنار اینکه با دوستانم دور هم جمع می‌شدیم و کار تئاتر انجام می‌دادیم."
نگار فروزنده زیبایی ظاهری را چندان مهم نمی‌داند
از آنجایی که برخی از سایت‌ها خبر از عمل‌های جراحی متعددی برای او می‌دهند او تمام این اخبار را تکذیب کرده و می‌گوید: "دغدغه من همیشه رشد شخصیتم بوده است چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی. من بیشتر از ظاهر به روحم فکر می‌کنم و آن را پرورش می‌دهم. در تمام این سال‌هایی که زندگی کرده‌ام همیشه چهره طبیعی خودم را دوست داشته‌ام و خدا را به خاطر آن شکر می‌کنم؛ حال هر شکلی می‌خواهم باشم، همینی که هستم را دوست دارم و حاضر نیستم تغییری در آن ایجاد کنم. درواقع دغدغه‌ام هیچ‌گاه این مسئله نبوده، آنچه برایم مهم است و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنم رشد فکری، شخصی، روح و روانم است و به تمام دوستانی که این قدر به دنبال نشر اخبار دروغ و سرک کشیدن در زندگی بقیه هستند هم پیشنهاد می‌کنم به دنبال برطرف کردن نقایص خود و به دست آوردن سلامت روح و روانشان باشند."
کافه ستاره، داستان زندگی سه زن به نام های فریبا، سالومه و ملوک در یکی از محله های قدیمی تهران است. فریبا زن میانسالی است که مخارج زندگی خود و خانواده اش را از اداره کردن کافه ای کوچک و حقیر در محله درمی آورد. سالومه دختر جوان زیبای محل، رویای ازدواج با پسری به نام ابی را در سر دارد، ولی پسر هیچ پولی ندارد و ملوک زن میانسالی است که عاشق یکی از جوان های محل به نام خسرو است،و خسرو هم او را دوست دارد، نه به عنوان همسر، چون اختلاف سنی زیادی دارند.
در روزگاری هستیم که همه موجودات از سیارات مختلف به مریخ سفر میکنند ... شما چطور؟
جوجه تیغی ماجرایی طنز از زندگی ناخواسته‌ی یک جوان متعصب را روایت می‌کند که پیشنهادی عجیب، گذشته و آینده او را تحت تاثیر قرار می‌دهد!
چند زوج مختلف با بحرانی مشابه مواجه می شوند که هر کدام بنا به تصمیم خودشان واکنش مختلفی درباره آن از خود بروز می دهند.
در این دنباله ، اخراجی ها اکنون توسط عراقی ها اسیر شده و در یک اردوگاه زندگی می کنند. از طرف دیگر خانواده های آنها که به مشهد می روند زندانی می شوند وقتی هواپیمای آنها توسط برخی تروریست ها که می خواهند آن را به عراق ببرند ربوده شود. در اردوگاه همچنین آنها باید با عراقی هایی که آنها را زندانی کرده اند برخورد کنند.
مجید از خلافکارهای یکی از محله های تهران، عاشق دختر میرزا (یک گیوه‌دوز عارف) است و شرط ازدواج او سربه راه شدن است. مجید برای رسیدن به نرگس دست به دروغ و کلک می زند اما نقشه اش افشا می شود. مجید در سرراه خود احساس می کند که رقیبی وجود دارد که از بچه های جبهه ای است و برای اینکه از او عقب نیفتد، با نوچه های خود راهی جبهه می شود تا اینکه...
تهران ـ جمعه؛ محمد و شیرین تنها تا بعدازظهر فرصت دارند هزینه صافکاری ماشین تصادفی را که سوار آن هستند تأمین کنند...
