دانلود سریال پدر گواردیولا
پدر گواردیولا داستان یک خانواده را روایت میکند که وقوع یک حادثه موجب دگرگونی روابطشان در زندگی شده و سرنوشت مسیری از جنس متفاوت برایشان رقم میخورد.
مرجانه دلدار گلچین (زادهٔ ۲ اسفند ۱۳۴۷) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایرانی است. از مهمترین فیلمهایی که او بازی کرده میتوان به پرنده کوچک خوشبختی (پوران درخشنده)، شب بیست و نهم (حمید رخشانی) و دو نیمه سیب (کیانوش عیاری) اشاره کرد. او همچنین با تار آشناست و خوانندگی نیز انجام دادهاست.پدرش افسر نظامی ارتش و مادرش خانهدار است ولی پدرش را در کودکی از دست داد؛ و خواهرش منیژه نام دارد که در زمینه موسیقی با هم همکاری میکنند. گلچین در نوجوانی به هنرستان موسیقی رفت و در رشته تخصصی نوازندگی تار فارغالتحصیل شد. او با تشویق خواهرش منیژه که در آن زمان بازیگر بود به بازیگری در تئاتر پرداخت. با بازی در مجموعه تلویزیونی آینه پا به تلویزیون گذاشت و پس از آن در چند سریال تلویزیونی دیگر و در سینما به ایفای نقش پرداخت.
گلچین برای مدتی حدود ده سال در کشور انگلیس زندگی کرد. از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۳ از سینما و تلویزیون فاصله گرفت و بعد از بازگشت برای اولین بار در سریال کلانتر بازی کرد. او فارغالتحصیل کارگردانی سینما از دانشکده سوره است. وی برادرزادهٔ نادر گلچین خواننده موسیقی ایرانی، و دخترعموی نادیا دلدار گلچین بازیگر ایرانی است.
پدر گواردیولا داستان یک خانواده را روایت میکند که وقوع یک حادثه موجب دگرگونی روابطشان در زندگی شده و سرنوشت مسیری از جنس متفاوت برایشان رقم میخورد.
گوهر پس از فوت همسرش یک سال درس می خواند و با موفقیت در آزمون کنکور در رشته پزشکی قبول می شود. حالا او با نوه اش هم دانشگاهی می شود و همین موضوع ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه پیش می آورد.
بوتیمار همیشه در تشنگی به سر میبرد اما آن هنگام که به رودخانه و یا دریا میرسد، نگران می شود که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، پس آب نمی خورد و تشنه می ماند ... بوتیمار همیشه نگران فرداست.
کلهپزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمیکند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالفت پدر روبرو میشود. در ادامه یک تصادف منجر به فوت کلهپز و بازگشایی پرونده یک قتل میشود؛ کلهپز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف میمیرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تکچشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص دادهاست. این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری میشود. افسر پرونده و چند تن از مأمورین کلانتری به دنبال قاتل میگردند. تا اینکه …
انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشدکه آدم های تکراری را روزی صد بار ببینیم…و آنقدربزرگ باشد که نتوانیم آن کسی را که میخواهیم حتی یک بار ببینیم
سریال پرگار قصه سه خانواده را بطور موازی روایت میکند که مقطعی از روزگار، سرگذشت آنها با هم گره خورده است، خواسته و ناخواسته در زندگی امروز آنها اتفاقاتی می افتد...
محترم و اسماعیل، مطابق یک سنت خانوادگی، از کودکی برای یکدیگر در نظر گرفته میشوند تا در جوانی با هم ازدواج کنند. والدین محترم، هنگام به دنیا آمدن محترم و خاک کردن جفت او، با دیدن شبحی نگران آینده هستند. در تابستان ۱۳۴۲، شایعهای راجع به زلزلهٔ تهران بر سرِ زبانها میافتد. شهر تخلیه میشود. محترم در راه بازگشت به خانه، میان خیال و واقعیت، شبحی را بر بام خانهشان میبیند و دقایقی بعد در چندمتری خود در آشپزخانه با شبح روبهرو میشود که با صدایی وحشتناک به سوی او میآید. آنچنان هراس وجودش را دربرمیگیرد که ابتدا یارای حرکت ندارد و بعد….