در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا نوجوانان زندانی با خواست اعلا جمع می‌شوند تا هجدهمین سالروز تولد اکبر را جشن بگیرند. اکبر متهم است دو سال پیش دختری را کشته و حالا زمان قصاص اوست و دوستش اعلا بعد از آزادی در تلاش است تا رضایت خانواده مقتول را بگیرد و دوستش را از طناب دار نجات دهد اما او در این جریان ناخواسته عاشق خواهر اکبر می‌شود...
کله‌پزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر جایگزین نمی‌کند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین تعلق رنگی است که با مخالفت پدر روبرو می‌شود. در ادامه یک تصادف منجر به فوت کله‌پز و بازگشایی پرونده یک قتل می‌شود؛ کله‌پز داستان حین عبور از عرض خیابان با پژوی سبزرنگی تصادف کرده و در پی این تصادف می‌میرد! تنها شاهد اتفاق مردی است تک‌چشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص داده‌است. این چنین است که داستان وارد فاز کلانتری می‌شود. افسر پرونده و چند تن از مأمورین کلانتری به دنبال قاتل می‌گردند. تا اینکه …
فیلم شیطان وجود ندارد داستان چهار مرد را در چهار اپیزود روایت می‌کند: این فیلم دو ساعت و نیمه ظاهراً ادامه‌ای است بر مایه اصلی فیلم‌های پیشین این فیلمساز درباره وجدان و اخلاق
