امیر جعفری در یازدهم شهریور هزاروسیصد وپنجاه و سه در تهران به دنیا آمد. وی دارای لیسانس مدیریت از دانشگاه آزاد اسلامی فیروزکوه است. جعفری بازیگری را در یک دوره دو ساله زیر نظر حمید سمندریان آموخت. او تا به حال پنج بار از جشنواره تئاتر فجر برنده جایزه شده‌است. وی بازیگری در سینما را در سال ۱۳۸۰ و با بازی در فیلم «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» آغاز کرد و با بازی در قارچ سمی ادامه داد. بازی او در مجموعه بدون شرح (مهدی مظلومی، ۱۳۸۰) اولین حضور او در تلویزیون بود. زوج او و فتحعلی اویسی در دو مجموعه بدون شرح و کمربندها را ببندیم (مهدی مظلومی، ۱۳۸۳) با استقبال فراوان مخاطبین مواجه شد.[نیازمند منبع] علیرضا جعفری برادرزادهٔ اوست.
در فیلم بیگانه نسرین معلم نقاشی یک آموزشگاه آزاداست که به خانه خواهر ناتنی اش به بهانه دیدن می‌آید. اما آنجا برای چند روزی ماندگار می‌شود. اوکه در انتظار دیدن شوهر خواهرش است با مردی روبرو می‌شود که از پیش می‌دانسته، املاکی از طریق همسرش به او ارث خواهد رسید و حالا که بیکار است...
سریال ممنوعه داستان سه نسل را به صورت همزمان و پیوسته روایت میکند. از دغدغه‌های امروز جوانان تا آسیب مسائل روز خانوادگی و اجتماعی.....
اصلان مرد جوانی است که نامزد او به نام نگار بدون اجازه و غیرقانونی به خارج از کشور سفر می کند و حالا اصلان به دنبال یافتن راه حلی برای گرفتن ویزای قانونی است تا بتواند به سراغ نامزدش برود اما ...
گروهی تئاتری متشکل از چند پسر و دختر، آخرین تمرینات خود را انجام می‌دهند تا برای اجرا آماده باشند. اجرایی که قرار است خارج از کشور انجام شود. اما وقتی پدرِ یکی از اعضای گروه به نام شهرزاد، به هر شکل نمی‌خواهد اجازه بدهد که دخترش همراه گروه به خارج برود، همهٔ برنامه‌ها بهم می‌ریزد …
فیلم پستچی سه بار در نمی زند داستان مردی است که در عمارتی خارج از شهر، دختری را به گروگان می گیرد تا پدر دختر را به آن خانه بکشاند و بر سر ماجراهای گذشته، با او تسویه حساب کند...
داستان این فیلم از 7 صبح تا 5 بعدازظهر یک فرد را در تهران روایت میکند که آن روز آخرین فرصت آن فرد است که باید کاری را انجام دهد.
این فیلم یک اثر اکشن طنز است. بنا به اتفاقاتی فرخ (امیر جدیدی) از اداره پلیس اخراج می‌شود و مجبور است با مشکلاتی همانند جهیزیه خواهرش و مهریه زنش دست و پنجه نرم کند. در همین حین، دختر دوست و همکار قدیمی‌اش به نام بهمن (امیر جعفری) ربوده می‌شود...
امیر در حال خودکشی در مترو است که سوفی با طرح یک سوال او را از این کار منع میکند. سوفی با داستان های خیالی درباره زندگی خود قصد دارد فکر خودکشی را از سر امیر بیرون کند. غافل از این که امیر هم درباره زندگی اش فقط تخیلاتی را برای سوفی نقل میکند. سوفی امیر را به یک گردش یک روزه دعوت می کند و...
